دکتر حسین راغفر در گفتوگو با مثلث
تاکید دولت باید بر اصلاحات سیاسی باشد

دکتر حسین راغفر معتقد است که هر دو اصلاحات اعم از سیاسی و اقتصادی ضرورت دارد. این دو اصلاحات باید با یکدیگر انجام شود لیکن باید توجه داشت تحقق و موفقیت اصلاحات و توسعه اقتصادی منوط به فراهم آوردن زمینههای توسعه سیاسی است
برای سوال نخست بفرمایید به نظر شما برای توسعه کشور اولویت با توسعه سیاسی است یا توسعه اقتصادی؟
در هیچ جای دنیا اقتصاد از سیاست جدا و لاینفک نیست و همچنین سیاست از اقتصاد جدا شدنی نیست و این امر تنها مختص به اقتصاد ایران نیست، بلکه میتوان گفت در همه جای دنیا اینگونه است که اقتصاد و سیاست از یکدیگر جداشدنی نیستند. اما باید به این نکته توجه داشت که مساله اقتصاد ما بهشدت سیاسی شده و علت این امر فساد بسیار گستردهای است که متأسفانه در اقتصاد ایران پدید آمده و میتوان گفت اقتصاد ایران بیش از هر کشور دیگری سیاسی شده است. به عبارت دیگر برای حل مساله فساد در اقتصاد کشور ضرورت دارد تصمیمات و برنامههای سیاسی جدی و محکمی اتخاذ شود تا بتوان با مشکلی که در کشور بروز کرده، برخورد و این مساله را حل کرد.
باید توجه داشت بدون حل مشکلات نهادی موجود در اقتصاد ایران امکان خروج از بحرانی که اقتصاد کشور در آن گرفتار شده است، وجود ندارد. بنابراین باید توسعه سیاسی در برنامه توسعه کشور در اولویت قرار داده شود. هر چند بنده اعتقاد دارم تفکیک توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی تفکیک درستی نیست. البته این دو مساله با یکدیگر ارتباطات تنگاتنگی دارند. به عبارت دیگر تصمیمات و برنامهریزیهایی که در حوزه سیاست طرحریزی میشود قطعا تاثیرات تعیینکننده و جدی بر حوزه اقتصاد دارد. باتوجه به اینکه اقتصاد ما اقتصادی است که گرفتار مشکلات و مسائل و معضلات سیاسی است، از این جهت به نظر میرسد که مشکلات کنونی کشور راهحلهای سیاسی را میطلبد. بنابراین در ابتدای امر باید زمینههای حل مشکلات در این حوزه فراهم شود. پس میتوان گفت مساله سیاست نکته بسیار بسیار مهمی است.
جناب دکتر راغفر! به نظر میرسد رویکرد دولت و اساسا کارگزارانیها توسعه اقتصادی از منظری لیبرالیستی باشد. دیدگاه شما در این باره چیست؟
در خصوص دیدگاه دولت یا کارگزارانیها نسبت به توسعه اقتصادی نمیتوانم نظری بدهم ولی مساله اساسی و مهم این است که آیا اینها برای اقتصاد جمهوری اسلامی ایران اقدامی انجام میدهند یا برای اقتصاد کشور کار میکنند یا نمیکنند؟ این مساله مهمی است که نوع نگاه ما به اقتصاد چگونه است و به سازوکارهایی که در اقتصاد ما کارایی دارد و پاسخگوی سیستم ماست، چگونه نگاه میکنیم. هر سیاستی که بخواهد برای سیاست ایران طراحی شود بدون توجه به ناکارآمدیهای نهایی در اقتصاد کشور قطعا با شکست مواجه خواهد شد و نتیجهای در پی نخواهد داشت و این امر کاملا مشخص است.
چارچوبهای نهادی در اقتصاد کشور ما راهکارها و راهحلهای متناسب با خود را میطلبد. متاسفانه ما به لحاظ چارچوبهای نهادی با مشکلات و معضلات جدی و اساسی درگیر هستیم. از این جهت اصلاحات نهادی همزمان با اقدامات دیگری که ارائه میشود باید با یکدیگر دیده شود و مدنظر قرار گیرد.
در ضمن باید به این نکته توجه کرد که ما نیازمند اصلاحات ساختاری هستیم. این موارد نکاتی است که صرفا با رها کردن اقتصاد به مسائل توهمی و دست نامرئی یا آزادی اقتصادی یا سازوکارهای خودجوش در اقتصاد کشور به نتیجه نخواهیم رسید و اینها نوعا باورهای اقتصادهای لیبرال است. در شرایط کنونی اقتصاد ایران قطعا جوابگو و نتیجهبخش نخواهد بود. با وجود اینکه جای تردید دارد این نوع باورها در جای دیگری نیز جوابگو باشد یا کارایی داشته باشد ولی میتوان با قطعیت گفت در مورد اقتصاد ایران این نوع نگاه کارایی نخواهد داشت. بنابراین باید توجه داشت که بسترهای اقتصاد سیاسی ایران چیست و در کجا سیاستها در حال طراحی و تدارک است.
باتوجه به آنچه گفته شد بفرمایید دولت در این زمینه چه ملاحظاتی را باید مدنظر قرار دهد؟
در این خصوص نکات بسیاری وجود دارد که دولت باید در تدابیر و تصمیمگیریهای خود لحاظ کند. در ابتدا صرفنظر از اینکه دولت باید چه اقداماتی را انجام دهد، باید تصویری از توسعه اقتصادی در ایران داشته باشیم. بنابراین مساله استراتژی توسعه صنعتی ایران باید مشخص شود و این امری است که اصلا وجود خارجی ندارد. باید در این امر مشخص شود که دولت بر چه محورهایی متمرکز است که میتوان گفت دولت باید حداکثر روی 5-4 محور در حوزه صنعت متمرکز شود. بقیه محورهای حوزه صنعت را نباید دولت منابع عمومی را در آن عرصهها مصروف نماید و باید تمام هم و غم خود را بر 5-4 محور قرار دهد.
رشد اقتصادی در 5-4 محور حوزه صنعت میتواند هم به افزایش تولید در کشور کمک کند و هم اشتغال در کشور را بهبود ببخشد و افزایش دهد. رشد این بخشها بهعنوان بخشهای پیشبرنده میتواند پیشبرنده بخشهای دیگر در اقتصاد کشور باشد. به نظر من، دولت باید از رویکرد برنامهریزیهای جامع دست بردارد و این مسیری است که بارها در اقتصاد خود ایران تجربه شده و شکستخورده است. ضمن اینکه تاکید تجربه موفقیتهای کشورهای دیگر در حوزه صنعتی نیز بر همین است که باید کاری کرد که تنها بر محورهای خاصی متناسب با ظرفیتهای اقتصاد ایران و آینده رشد علم و تکنولوژی متمرکز شد و جهتگیریها با این موارد همسو باشد. در نتیجه باید در حوزههای خاصی سرمایهگزاری کرد و پیشرفت در این حوزهها زمینه را برای پیشرفت و حضور بخش خصوصی در حوزههای دیگر فراهم میکند.
من معتقد هستم که حتی درک درستی نسبت به سیاستهای لیبرال در اقتصاد جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. میتوان گفت بیشتر منافع گروههای خاصی است که سیاستها را رقم میزند. به نظر من این نوع دیدگاه هیچ تناسبی با اقتصاد ایران ندارد و قطعا نقش دولت در این میان باید نقش بسیار برجسته و تعییینکنندهای باشد و این نقش باید به صورت فعال توسط دولت پیگیری شود. اما در حال حاضر متأسفانه ما هم یک حضور گستردهای از دولت را شاهد هستیم و هم اینکه این حضور بسیار ناکارآمد است.
در میان رویکردهای توسعه سیاسی و اقتصادی، توصیه شما بهعنوان یک استاد اقتصاد برتر برای برنامه توسعه کشور چیست؟
در نهایت میتوان گفت نمیتوان مساله را تنها به توسعه سیاسی معطوف کرد و در پی آن توسعه اقتصادی را در نتیجه آن مشاهده کنیم یا عملکرد و اولویت عکس را در پیش گیریم. این دو مساله تعامل بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند اما نقش اصلاحات سیاسی نقش بسیار تعیینکنندهای است. این نقش در فراهم شدن بسترهای لازم برای توسعه اقتصادی قابل توجه است. بنابراین در اولویتهای شرایط کنونی، به نظر من، تاکید اصلی بر اصلاحات سیاسی است که بتواند زمینههای لازم را برای اصلاحات اقتصادی فراهم سازد. بنابراین باید توسعه سیاسی انجام شود تا بهدنبال آن توسعه اقتصادی شکل گیرد.
میتوان گفت هر دو اصلاحات اعم از سیاسی و اقتصادی ضرورت دارد. این دو اصلاحات باید با یکدیگر انجام شود لیکن باید توجه داشت تحقق و موفقیت اصلاحات و توسعه اقتصادی منوط به فراهم آوردن زمینههای توسعه سیاسی است.
دیدگاه تان را بنویسید